keeping up with meh

Pin on funny

hi hoez

قراره روزمره-پرت و پلانویسی داشته باشیم این پست.میدونیم خیلییی دلتون تنگ شده بود برا این کسکلک بازیام

الان که فکر میکنم شایدم نشده بود:/اون اوایل بلاگم تو میهن بلاگ خیلی ازاین مدل پستا داشتم و بچه هایی که اون موقع این مدل پستامو تحمل میکردن بهطرز مرموزی نیست و نابود شدن؟

مهسا "بااسم مستعار رریتی پای" که اولش عملا کلی ذوق کرد که من به دنیای بلاگری بازگشتم"هرچند نمیدونم چرا چون واقعا اون سالای قبلترش خیلی ادم چرتی بودم" و یکم بعدترش ...یهو خودش محو شد:/نترسید زندس"دست کم تا اواخر خرداد امسال بود"ولی دوود تو قرار بود بامن کمک کنی دنیای بلاگریو زنده کنیم.such a hypocrite "hahaha jk...unless???thats a secret i"ll never tell.xoxo shady hoe"

و یاسی "صاحب وب blue queendom" که ظاهرا دیگه خفن تر این حرفا شده بیاد وب کلا و به عیش و نوش درسواحل سوئد و ترکیب کوکتل ها و وودکاها سخت مشغوله

مهتاب که همچنان هست. "stan her for clear skin...کاملا تضمین شده"

زد که کلا فکرکنم سیکمونو زد و الان نمیدونم چیکار میکنه اصلا "چرا انقدر دروغ میگم همین چندروز پیش استوری گذاشت.احتمالا باز داره فیلمی چیزی میبینه"

اسکارلت (و هزارتا لقب دیگه اش که فکر کنم با تایمای پریودش تغییر میکنه...شین.اسکارلت.بلک ویدو و...gurl pick a struggle" بخوایم منصف باشیم اون موقع هم به اندازه ما انقدر علاف تو بلاگا نبود ولی بیشتر بود.هنوزم هست تا حدودی.قدر داشته هاتونو بدونید.ولی فکر کنم ازنوشته های این مدلیم اتفاقا متنفر باشه.

خیلیای دیگه هم بودن اون اوایل خودم میدونم. ولی اینا main bitches بودن.واقعا چرند و پرندهارو میخوندن. اونایی که ته مونده نحوه تایپ عجیب و غریبمو تحمل کردن. "اینجوری بودم رسما...خاب گایز رفدم مد دیروز خوش نگذشد XD girl stop embarresing yourself"

نمیخوام اکوارد راجع بهش رفتار کنم ولی بهم یه حس عجیب و نوستالژیکی میده که بشینم پای کیبورد و همینطور رندوم بدون هیچ فکر قبلی تایپ کنم.البته من همیشه همون دانش اموز عجیبی بودم که کلا به چرک نویس توی انشا معتقد نبود ولی همیشه یه ایده کلی از ماجرا تو ذهنم داشتم.

از کجا شروع کنیم؟ هالووینتون چطور بود؟اگه منو بشناسین هرچقدر نسبت به هرگونه مناسبتی بی تفاوت باشم همونقدر به توان سه نسبت به هالووین جدی و علاقه مندم.امسال به خاطر کرونا تصمیم گرفتم مهمونی نگیرم.و دقیقا همین امسال اولین پارتی هالووینمو دعوت شدم:))ولی نرفتم.مامانم به خاطر کرونا نذاشت و منم مقاومت نکردم چون بالاخره کار درست همین بود ولی گااااد...خیلی بهشون خوش گذشته بود:"((شب هالووین من به پیاده روی با دستکش و ماسک و شوتبال با یه قوطی خالی هایپ گذشت.جالبه اصلا فکر نمیکردم همین دختره"میزبان"منو دعوت کنه.حس نمیکردم اینقدر منو صمیمی بدونه راستشXDحتی حس میکردم فکر میکنه رومخم.

راستی جمعه قبلی تراز قلمچیم بعد مدتها دوباره رفت زیر6000.ریدم خلاصه.گیتارم رو ولی خوب زدم. پسر چقدر کروماتیک سخته.عجب غلطی کردم اومدم گیتار. هرچند نمیدونم چرا دارم این حرفو میزنم چون رسما هروقت بخوام میتونم ولش کنم و درواقع حتی مامانم خوشحال میشه ولش کنم چون فکرمیکنه بهتر میتونه به درسام برسم ولی جدا به کلاس های گیتارم...صداهای هنجار و ناهنجاری که ازسیم های گیتار درمیاد...آهنگای girl in red و clairo که جدیدا خودم به خودم یاد میدمش "slaying it in music like a damn queer that i am" و بیشتر ازهمه لبخند مهربون استاد گیتارم .وقتی پیشش هستم رسما به زندگی امیدوار میشم حتی وقتی گند میزنم و اونم با تاسف ایرادامو میگه.شما هم همچین ادمایی رو تو زندگیتون دارین که بی دلیل ازشون وایب امید به زندگی بگیرین؟خیلی خوب و دوست داشتنی ولی به شدت کمیابن دست کم توی زندگی من.درواقع دقیقا قطب مخالف منن حالا که بهش فکرمیکنم.

همین الان یادم افتاد که امسال کنکوریم و شت!چرا هنوز باورم نمیشه:/؟؟ کنکور خیلی دور به نظر میرسید...من جدا حس میکنم هنوز برای چیز بزرگی مثل کنکور خیلی بچه ام.و واقعا چیز وحشتناکیه چون برای چیز بزرگی مثل کنکور تجربی حتی یه روز غفلت هم کلی تورو عقب میندازه....بماند که من هفته ها و حتی ماه هایی از غفلت داشتم:))نمیدونم این حرف مشاوراس.مشاورا خزعبلات زیاد میگن,نه؟ "باهام موافقت کن bitch"

چیزی که خیلی این روزا دوباره فکرمو مشغول کرده رشتمه.من واقعا زیست و شیمی و اکثر دروس تجربی رو دوست دارم و برخلاف اکثر بچه های هم رشته ایم واقعا باعلاقه اومدم...ولی مشکل اینجاست که نمیتونم دست از فکر کردن به تغییر رشته هم بردارم و رشته های دیگه رو هم دوست دارم://به شدت دوست دارم برم انسانی,به شدت دوست دارم هنر بخونم و حتی هرازگاهی فقط و فقط به خاطر رشته کامپیوتر و ای تی هوس رشته ریاضی به سرم میزنه.دقیقا به خاطر همین میگم اماده نیستم:/یعنی چی که همه چیو دوست داری دوود...pick a struggle

متوجه شدم که کلا علاقه و ابسسد بودن سابقمو به اینستا از دست دادم.قبلا جدا توش اکتیو بودم ولی الان روزها بدون اینستا سپری میکنم.کلی ادمم انفالوم کردن.حوصله ام نشد چک کنم نوش جونشون پس! سر کردم به توییتر.

و یه چیزی بگم my fellows...حتی اون نویسنده های به اصطلاح کارکشته توییتر نمیتونن گرد پای شمارو ببینن بس که عقبن:))رسما یه مشت عنتلکت که فقط استایل خفن و قیافه خوب دارن.پرسینگ و موهای رنگی و نوشته های اروتیک خیلی چیپ "من خیلی تحسین میکنم نوشته های اروتیک رو ولی اینا رسما خیلی ترن آف و مضحکانه مینویسن به معنای واقعی کلمه"ولی ادمای جذابی اونجا هستن و خداروشکر تا الان که موردجاج یا اتک واقع نشدم "یه نفر چندشب پیش اومد چرت و پرت گفتم ولی تا جوابش رو دادم زود بلاک کرد:// آره من انقدر ترسناک و گنگ بالا شده جوابام:)) "

احتمالا توهمین وب تو یه پست چندتا از متون درخشانشون رو دستچین کنم بزاریم باهم بخندیم.

موزیک ویدیوی golden هری رو دیدین D:؟ وقتی دیدمش اینجور بودم رسما "mr harry styles,my life is wildly open,same as my legs, for you to run through it and ruin this mess with your half naked  body,golden messy hair,us just breathig the same air"

و من واقعا فیک فنم:))اصلا خبر نداشتم قراره موزیک ویدیویی درکار باشه.انقدر به ایدلام اهمیت میدم به خاطرهمین هیچوقت به من اعتماد نکنین:))

ولی واقعا سوپرایز شدم وقتی دیدمش.رسما داشتم از شدت زیبایی ای که هری در اسکرین گوشیم ایجاد کرده پتوی کوروش رو گاز میزدم و آب دهنمم روش موند "بهش نگین لطفا"

پشمام :))همین الان مامانم از بچگیاش تعریف میکرد "دوران کودکی مامان من دوران قبل انقلاب بود یه بخشیش.بدبختا اون همه زیبایی و جلال رو دیدن و بعد یهو نوبت بهشون که رسید یهو همه چیز تموم شد:))"و داشت میگفت یه خانم جوون بوده که خیلی خوشگل بوده و اون حوالی کار میکرده و مامانم هرروز عمدی میرفته اونجا تو مسیر مدرسه اش تا خانمه رو دید بزنه:))و الان داره میگه"خیلی موهاش قشنگ بود.دوست داشتم بهش دست بزنم و بوشون کنم" وااات د فاااک...دارم کم کم به این نتیجه میرسم هیچکی تو این خانواده استریت نیست و فقط من اسمم بد در رفته:/.مامانم ازاین مومنتا خیلی زیاد داشته ها.جدا ناراحت کنندس انقدر از هوموفوبیای درونی رنج میبرهXD pray for her to get well soon...homophobia is a disease

یه چیز دیگه...اکس من "هنوز باهم رفیقیم" به یه لول جدیدی رسیده که honestly my hoe side likes that lol. اینجوریه که با یه دختره ای قرار میزاره,خب اینکه چیزی نیست. و بعد روی دبیر زیستمون کراش میزنه رسما @_@ و تازه با یکی از مزخرف ترین و مسخره ترین پسرای فامیلمون "درست شنیدین,فامیل من نه فامیل اون" میرن بیرون :_:ای کاش لااقل با یه خوبیشون بیرون میرفت تا اون کدوتنبل چون جدا دارم حس میکنم نکنه منم دراون سطح بودم و این بامن قرار میذاشته...wow. isn"t life great

فکر نکنم چیز دیگه ای برای گفتن موندن باشه.زندگیم خیلی کسل کننده و یکنواخت شده اره میدونم.

بخوایم منصف باشیم من حافظمو از دست دادم و فقط خاطرات این دوهفته اخیر رو یادمه:///ههی...

راستی برای اولین بار جواب تیکه یه ادمو تو خیابون وقتی تنها بودم دادم.شب بود و داشتم از تو پیاده رو میرفتم خیلیم خلوت بود.سه تا پسر فکر کنم رنج سنی بیست از جلوم رد شدن.من دوست ندارم کلا تو خیابون با ملت چشم تو چشم شم "مطمئنی فقط تو خیابون؟؟"و یهو یکیشون گفت"آخی ترسید نگاه کنه" و بچ اون شب i had enough of this world.

بااینکه خطرناک بود باصدای بلند و بدون لرزش و تپق گفتم" سه کله پوک هم نگاه کردن داره؟" و شانس اوردم واقعا از اون گیرا نبودن که جوابشونو بدی بیشتر پاپیچت شن .فقط خندیدن و یکیشم به اون یکی یه چیزی گفت که درست نشنیدم ولی بعد از اون یه حس افتخار خوشایندی داشتم.

و سخن آخر : لانا دل ری خدای ماست و همگان به او سجده میکنیم.

bye bitch

--------------------------

پ.ن: بچه ها فونت خوب برای بلاگ چی هست؟ خسته شدم بس که فونت های مسخره و مختلف گذاشتم از تو پنل.

  • وهکاو --
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین مطالب
Designed By Erfan Powered by Bayan